مهرسامهرسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

مهرسا فرشته آسمانی

اولین مریضی

1394/1/22 13:57
نویسنده : مامان فاطمه
141 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته نازم، امروز سه شنبه 18 فروردین بود، صبح دوست من خانم ذوالفقاری که توی سفر مکه باهاش آشنا شده بودم، آمد خونمون عید دیدنی، راستی یادم رفت بگم دیروز بابا بالاخره تابی که به مناسبت دندون دراوردنت برات خریده بودم وصل کرد، بابا و مامانی مریم شون بهت کادو پول دادن تا بعدم چیزی که نیاز داری برات بخرم البته برای افراد دیگه ای هم که اش دندونی بردیم هر کسی یه چیزی آورده راستی زن دایی  منصوره هم دو دست لباس و یک عدد جوراب شلواری و جوراب برات آورده دست همچون درد نکنه،از صبح سوار تاب بودی اینقدر براش ذوق می کنی همش دوست داری سوارش بشی، از عصر یکم بیقراری می کردی دوست داشتی دایم پیشم باشی،شب یه ذره تب داشتی شربت استامینوفن بهت دادم خوابوندمت، نصف شب ساعت 4 احساس کردم تبت رفته بالا، با تب سنج اندازه گرفتم 37/5 بود با آب ولرم دستمال خیس کردم هر جای بدنت که گرم بود گذاشتم، تا ساعت 5:30 اینکارو ادامه دادم تا بالاخره تبت آمد پایین صبح مامانی مریم زنگ زد نهار بیاین اینجا وسایلو جمع کردم رفتیم اونجا،  مامانی گفت دوباره تب داری با بابا بردیمت دکتر گفت التهاب گوش داری برات شربت و شیاف استامینوفن نوشت برگشتیم،شب مامانی گفت اینجا بمونید اگه تب کردی کمکم کنن، اونجا موندیم،تا صبح تبت چند بار بالا رفت برات شیاف استامینوفن گذاشتمو پاشویه ات کردیم تا تبت اومد پایین، تا ظهر یه بار دیگه تبت بالا رفت دوباره برات شیاف گذاشتیم و پاشویه، اون شبم مامانی نذاشت بیایم خونه تا مطمین بشه دیگه تب نمی کنی، خداروشکر دیشب تب نکردی بعد دو شب بیداری صبح ساعت 9 بیدار شدم صبحانه خوردیم با بابا اومدیم خونه، ظهر ساعت 3 مامانی مریم اومد تورو بردیم حمام، ساعت 4:30 هم رفتیم خونه خانم ذوالفقاری شون عید دیدنی تا ساعت 7:30 اونجا بودیم بعد اومدیم خونه خودمون.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

پسندها (1)

نظرات (0)