دختر خوب مامان
سلام عزیز دلم امروز جمعه 15 اسفند،6 ماهو 24 روزه شدی،توی این مدت دختر خوبی بودی، اصلا مامانو اذیت نکردی، مامانم به تمام کارای عیدش میرسه، توی این مدت یه شب بابایی رمضانشون شب اومدن خونمون ،4 شنبه آخر شبم دایی بهروز زنگ زد ما داریم از تهران میایم اگه بیدارین بیایم بچه رو ببینیم،ساعت11 اومدن دیدنت، کلی هم باهات بازی کردن رفتن خونه مامانیشون،صبح دایی بهروز زنگ زد آماده شید بیام ببرمتون خونه مامانیشون، منم وسایلو جمع کردم با دایی رفتیم، دایی و زن دایی کلی باهات بازی کردن تو هم یه لحظه چشم ازشون برنمی داشتی، با دیدنشون ذوق می کردی،آخر شب برای خواب اومدیم خونه، صبح بعد از صبحانه اول تورو بردیم پارک بعد رفتیم خونه مامانیشون بعدازظهر ساعت7 دایی شون ...