مهرسامهرسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

مهرسا فرشته آسمانی

بیقراری کردن

1393/10/22 2:04
نویسنده : مامان فاطمه
120 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 2 شنبه 22 دیماه 6 ماهو 1 روزه شدی خاله ندا صبح ساعت 11 اومد خونمون ساعت 1 رفت براش میخندیدی اول فکر کردم غریبی کنی ولی نه خوشحال بودی عصر رفتیم خونه بابایی رمضان، عمه محبوبه هم اونجا بود شب اونجا موندیم سر سفره فهمیده بودی غذا میخوریم دهند آب افتاده بود کلی از دستت خندیدیم  بعد شام ساعت 8:30 رفتیم سر راه به پیشنهاد من رفتیم خونه عمه طاهره، بابا مارو گذاشت رفت کارشو برسه بیاد، رفتیم توی خونه، توی ماشین داشت خوابت میبرد وقتی اونا رو دیدی شروع کردی گریه کردن بغل هیچکس آروم نمی گرفتی، پوشکتم عوض کردم ولی فایده نداشت نیم ساعت تمام گریه کردی آخر زنگ زدم بابا رضا اومد اورو دیدی ساکت شدی. ساعت 11 اومدیم خونه پوشکتو عوض کردم تا بخوابونمت که وروجک تازه بازیش گرفته بود تا ساعت 1 بیدار بودی،  آخر به زور روی پا گرفتمت تا خوابیدی. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)