5 ماهو 14 روزگی
جمعه 3 بهمن 5 ماهو 12 روزه شدی، توی این مدت اتفاق خاصی نیافتاد جمعه از صبح تا شب رفتیم خونه مامانی مریمشون بعد از نهار دایی ها رفتن تهران، تا شب اونجا بودیم بعد از شام اومدیم خونه. شنبه هم عسلمو بردم کالسکه گردی پارک و جاهای دیگه عصر هم طبق معمول رفتیم خونه مامانی مریمشون. 1 شنبه شب هم دوست بابا مهمون ما بودن. 2 شنبه 6 بهمن رفتیم خونه خاله ملیحه تا شیرینی عروسیش رو بهمون بده، اونجا دختر خوبی بودی، خاله ملیحه و مامانو باباش کلی باهات بازی کردن،در کل خیلی خوب بود مخصوصا برای من احتیاج بود کمی با دوستام باشم، عصر ساعت 5 برگشتیم بابا مستقیم مارو برد خونه مامانی مریمشون آخر شب اومدیم خونه، جالب اینجاست که خوابت میاد وقتی پوشکتو عوض میکنم روحیه میگیری تازه می خای باهات بازی کنیم، بعد یه ذره بازی باید به زور بخوابونیمت، اینقدر ناز شدی که دل منو بابا نمیاد اذیت بشی خیلی دوستت داریم نفس مامان.