تب مهرسا جوجه
امروز 2 شنبه 24 آذره امروز قراره بابایی رمضونشون نهار بیان اینجا، از طرفی تو یه ذره تب داشتی، بیقراری میکردی تا ساعت 4 باباییشون اینجا بودن بعد رفتن، بعد بابا مارو برد خونه مامانی مریم،تا بعد شام اونجا بودیم ساعت 10 با بابا اومدیم خونه.
قطره استامینوفن خوردی بعد خوابیدی :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی