برگشتن مسافرامون
امروز دوشنبه 15 دی عزیز مامان 4 ماهو 24 روزش بود عصر دایی بهروز از تهران اومد مستقیم اومد خونه ما تا تورو ببینه وقتی اومد تورو بغل کنه دوباره یه ذره گریه کردی ولی خیلی زود باهاش جور شدی ،مامانی مریمو بابایی امشب سوار قطار میشن فردا برمی گردن از وقتی رفتن هر روز زنگ میزنن حالتو می پرسند، به منم میگن عوض ما بوسش کن، جاشون خیلی خالی بود برای منی که تنهام، بودنشون یه نعمته،تازه اکثر روزا هم میرفتم اونجا تا تورو نگه دارن من فقط تا عصر میتونستم تورو نگه دارم بعدازظهر که میشه منم خسته میشم، هر روز زنگ میزنن پاشی بیار ببینیمش،اگه هم من نبرم میان یکی دو ساعتی تورو می بینن میرن، خلاصه خیلی کمکم هستن دستشون درد نکنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی