مهرسامهرسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

مهرسا فرشته آسمانی

تولد پسر عمه

1394/2/31 1:49
نویسنده : مامان فاطمه
122 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم امروز 5 شنبه 31 اردیبهشت 9 ماهو 10 روزه شدی، این هفته اکثر بعدازظهرا میرفتیم خونه بابایی شون،شنبه مامانی زنگ زد عصر بیاین می خام دلمه درست کنم ساعت 3 بابا مارو برد تا بره به کاراش برسه کلی با برگا بازی کردی دست مامانی مریم درد نکنه دلمه خیلی خوشمزه شده بود در کل هیچ چیزی رو بدون ما نمی خوره ، یکشنبه شب خاله ملیحه با شوهرش اومدن خونمون شب نشینی، 2 شنبه هم بابایی این طرفا کار داشت اومد 10 دقیقه تورو ببینه بره کلی پشت سرش گریه کردی به زور برگردوندمش، نهار نگهش داشتم زنگ زدم مامانی بیاد گفت میخام برم مسجد نماز، بهش گفتم پس شب بیاد اخه ما تقریبا هر شب اونجاییم عصر با بابایی تورو بردیم پارک جلوی خونه بچه هارو که دیدی بازی می کردن چشم ازشون برنمی داشتی   مامانی هم اومد پیشمون با هم اومدیم خونمون ، صبح 3 شنبه مامانی مریم زنگ زد بعدازظهر بیاین اینجا اول رفتیم خونه مامانی اخترشون بعد رفتیم اونجا،4 شنبه هم رفتیم بیرون خرید، شب رفتیم خونه بابایی رمضان عمه طاهره برای امیر حسین تولد 18 سالگی گرفت تولد زن عمو هم بود کلی آتیش سوزوندی، خیلی خسته بودی ولی اصلا نخوابیدی موقع برگشتن از خونه بابایی شون توی ماشین خوابیدی امروز 5 شنبه هم بعدازظهر ساعت 4 دوستای من اومدن خونمون، خیلی وقت بود می خواستن بیان بالاخره طلسم شکسته امروز اومدن، کلی خندیدیم تو هم خیلی خوشحال بودی خوابت می اومد ولی نمی خوابیدی، ساعت 8 بچه ها رفتن، بابا اومد منو تورو برد خونه مامانی مریم شون چون صبح زنگ زد شب بیاین اینجا، اونجا کلی با بابایی و مامانی و دایی بازی کردی ساعت 11 اومدیم خونه از خستگی خوابت برد. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)